به روی دل غم و داغ تو را گذاشتم به روی شانهی خود کربلا گذاشتم به روی دل غم و داغ تو را گذاشتم به روی شانهی خود کربلا گذاشتم برای آن که مرا غصّهی تو پیر کند به روی کلِّ جوانیم پا گذاشتم به روی دل غم و داغ تو را گذاشتم به روی شانهی خود کربلا گذاشتم برای آن که بگویم هنوز فکر تواَم برای آن که مرا غصّهی تو پیر کند به روی کلِّ جوانیم پا گذاشتم برای آن که بگویم هنوز فکر تواَم ببین پیراهنت رو کجا گذاشتم شکستهتر شده این دل، دلِ بدون حسین شکستهتر شده هرچه دوا گذاشتم هنوز خون گلوی تو، رنگ موی من است گمان مبر که به مویم حنا گذاشتم حسینجان یادته کربلا داداش نشد که تنت را کفن کنم اما هنوز هم کفنت را سوا گذاشتم