سیدرضا نریمانی

بنده ات با یاالهی آمده

4118
74
بنده‌ات با یا الهی آمده
نیمه شب با روسیاهی آمده

داشتم یا رب تو را دارم هنوز
راست می‌گویم گرفتارم هنوز

از گدا جز درد بی درمان نخر
گوهر چشم مرا ارزان نخر

سائلِ این خانه‌ دل‌گیرش خوش است
طفل دیوانه به زنجیرش خوش است

... دارم زار و مهجورم نکن
از خودت یک ثانیه دورم نکن

پشت این در معطلم کن بیشتر
مثل مردم آبرویم را نبر

هیچ‌کس جز تو هوایم را نداشت
هرکه دیدم بنده را تنها گذاشت

دست من خالی‌ست دریا پر نهم
پای من لنگ است نزدیک حرم

گرچه کوهی از خطا آوده‌ام
رو به درگاه رضا آورده‌ام

بارها گفتم رضا گفتم حسین
شد رضا درمانم و دردم حسین

باز هم دارم هوای عطر سیب
باز می‎گوید رضا یابن الشبیب

تشنه‌ای در گودیِ گودال رفت
آنقدر سنگش زدند از حال رفت

عده‎‌ای پنجه به گیسویش زدند
عده‌ای چکمه به پهلویش زدند

شمر با ارباب عالم تند شد
خنجر او از خجالت...

زنده بود و دست و پا میزد حسین
مادر خود را صدا میزد حسین
***
خمیده خمیده رسیدم به تو
شکستم شکستم دمِ جسم تو

عزیزم عزیزم شبیه تنت
بریده بریده میگم اسمت

بریده بریده نفس میزنی
فقط مادرت رو صدا میزنم

نزن دست و پا که میفتم حسین
دم قتلگاه دست و پا میزنم

اجازه بده تا جلوتر بیام
که از زیر نیزه خلاصت کنم

بیا صورتت رو نکش روی خاک
اصلا اومدم التماست کنم

بمیرم بمیرم که غارت شدی
میرم خواهش از دشمنت می‌کنم

میرم پس می‌گیرم لباس تو رو
خودم پیرهنت رو تنت می‌کنم
***
یا اباعبدالله
مظلوم بودی و، از آب فرات محروم بودی و
تنها بودی و، فکر خیمه‌ی زن‌ها بودی و

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش