بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت

بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت

[ شیخ محسن حنیفی ]
بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت
بلند گریه نموده به این مقام رسیده

کسی کنارت تنت داد می‌کِشد که خودش
به داد مردم دنیا علی الدوام رسیده

پس از جان به لب شاه تشنگان رسیده

گریه‌کن‌ها بلند گریه کنید
که به آقا بلند خندیدند

لب ترک ترک را به هم بزن امّا
تکان نخور که نپاشد جهان علی اکبر

عصای پیری بابا مقابلم نشکن

دیگه این بدن نیست شبیه بدن
تو رو تنها دیدن تو کوچه زدن

توجمع کردنت کارمون سخت شده
یه دونه عبا و هزار تیکه تن

تا تنها شدی گیر آوردن تو رو
به سر نیزه‌هاشون سپردن تو رو 

گمونم تبرک می‌خواستن ازت
دیدم با نوک نیزه بردن تو رو

بر لبان دشمنت دیدم تبسّم آمده
اوّلین بار است زینب بین مردان آمده

سایه‌ی خواهر من را زن همسایه ندید

خیز از جا آبرویم را بخر
عمّه را از بین نامحرم ببر

صد پسر خواسته بودم ز خدا آخر داد
صد علی داد به من تا که سرم را ببرن

جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید

در این عبا جگر پاره پاره‌ی حسن است
که روی هم همگی میشود جا حسین

بنا نبود که آفت به باغ ما بزند
پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند

نظرات