بلند شو علمدار حَرَم چشم به راهته منو کشته اشکی که توی چشاته بلند شو سپاهم دلم مبتلاته (حَرَم چشم به راهته)۲ علمدار برات دستاتو از رو خاکا آوردم برادر پاشو باز علم رو بگیر تا نمُردم خیال تو راحت حَرَم رو به زینب سپردم واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا ببین مادرم اومده از مدینه بلند شو نبینه یَلَم رو زمینه پاشو که شده ولوله بین خیمه میلرزه سکینه (چه کردند با سرو رشیدم یه لشگر کماندار؟)۲ الهی بمیرم که جسمت شده مثل نیزار تو هم میری و من میشم دیگه تنها علمدار علمدار علمدار علمدار علمدار علمدار میخوای که بمونی همینجا تو خلوت چجور بی تو پامو بزارم تو خیمهات؟ میدونم برم زود میریزند سَر تو (برا قتل و غارت)۲ (تو رفتی دیگه بعد تو امنیت تو حَرَم نیست)۲ میریزند تو خیمه کسی یاور خواهرم نیست (یه دختر با ناله میگه: عمه معجر سَرم نیست)۲ واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا تا حالا از این خانواده زنی رو نبردن اسارت