بعد سرما بهار می‌آید

بعد سرما بهار می‌آید

[ محمدحسین پویانفر ]
بعد سرما بهار می‌آید
لطف پروردگار می‌آید
بی‌قراری؟ قرار می‌آید
به سر این انتظار می‌آید

جام اعلاتری دهید امشب
باده‌ی کوثری دهید امشب
مژده بر عسکری دهید امشب
دلبرِ گل‌ عُذار می آید
 
عید موعودِ نیمه‌ی شعبان
روز مسعودِ نیمه‌ی شعبان
برکت و جودِ نیمه‌ی شعبان
ناجی روزگار می‌آید

پسر نرجس، آفتابِ زمین
بهجت و شورِ هر دل غمگین
آرزوی تمام صدّیقین
نور لیل و نهار می‌آید
 
مِهر جانانِ خود نگه‌ داریم
در دل، ایمان خود نگه‌ داریم
عهد و پیمان خود نگه‌ داریم
مرد باشیم، یار می آید 

لحظه لحظه گناه من را دید
واسطه شد، خدا مرا بخشید
باز چشم از معاصی‌ام پوشید
با بدی‌ام کنار می‌آید
 
دیده‌ام اشک‌بار می‌بیند
همه را جز نگار می‌بیند
مثل یعقوب، تار می‌بیند
مرهمِ چشمِ تار می‌آید
 
از کراماتِ حضرتش خجلم
مِهر خود ریخت بین آب و گِلم
نخلِ خشکیده‌ی کویرِ دلم
با نگاهش به بار می‌آید 

شده قلبم به ذکر او مأنوس
مُحرِمش نیستم هزار افسوس
خسته‌ام از فراق، نه مأیوس
مژده بر دل، نگار می‌آید 

چهره‌اش انعکاسی از مادر
روی دوشش عبای پیغمبر
بر سر خود عمامه‌ی حیدر
یار با اقتدار می‌آید 

هیبتش مثل هیبت زهرا
وارث نور عصمت زهرا
باز با یادِ غربت زهرا
بر دل او فشار می‌آید

می‌شود دولتش به نام حسین
سر دهد در جهان، پیامِ حسین
می‌رسد روز انتقامِ حسین
صاحب ذوالفقار می‌آید 

روضه با آه و ناله می‌خواند
روضه از باغ لاله می‌خواند
گر که از آن سه‌ساله می‌خواند
چشم ما هم به کار می‌آید 

یاد عمّه رقیه و حالش
یاد آتش گرفتنِ بالش
یاد حالِ کنار گودالش
اشک، بی‌اختیار می‌‌آید
****
ای با غریبه‌های جهان، آشنا حسین
ای عهده‌دار مردم بی‌دست و پا حسین

نظرات