بر سینه‌ی تاریخ حک گشته مکرّر

بر سینه‌ی تاریخ حک گشته مکرّر

[ امیر برومند ]
بر سینه‌ی تاریخ حک گشته مکرّر
در غزوه‌ی خیبر فرموده پیمبر
با عزم و اراده، قُربَةً اِلَی الله
هر کس که دلیر است بیاید به جلوتر

یک آن همه دیدند شمشیر دو لب رو
آن نعره‌ی تکبیر، آن خشم و غضب رو
گویا که به میدان برپا شده محشر
آن مرد کسی نیست جز حضرتِ حیدر


مقتدا اسدالله، قبله‌نما اسدالله
باعث خلقتِ ارضِ و السّماء اسدالله
حق‌نما اسدالله، سِرّ خدا اسدالله
در یک لحظه دیده‌اند تو را سه جا اسدالله

*****

مشهوره روایات با نَصّ موثق
گفتند ز رزمش در غزوه‌ی خندق
یک ضربه‌ی حیدر افضل ز عبادت
آن ضربه که اسلام به آن گشته موفّق

پرسید از آن یَل که نامت بگو چیست
تو مردِ نبَردی، این حرف بزرگی‌ست
گر عبدِوَدی تو، من خون تو بریزم
راه فراری‌ هم دگر میسّر نیست

منتخب اسدالله، ابوالعجب اسدالله
عبدِوَد ترسید و رفت عقب عقب اسدالله
بی‌قرین اسدالله، اصول دین اسدالله 
اوّلین خلیفه‌ی روی زمین اسدالله

یا اسدالله، یا عین الله... 

قاهرَ العَدو، والیَ الولی
شاهِ لا فَتیٰ، مرتضی علی...

نظرات