با غُل و زنجیرِ دورِ دست و پام

با غُل و زنجیرِ دورِ دست و پام

[ سیدرضا نریمانی ]
با غُل و زنجیرِ دورِ دست و پا
آخرِش هر طوری که بود اومدم
هیچ‌کسی جز تو مَحلّم نمی‌داد
تا تعارُفم زدی، زود اومدم

حالا که من اومدم، خودِت بگو
روسیاه با چِشمِ گریون نمی‌خوای؟!
خیلی وقته پشتِ دَر معطّلم
دَرو وا کُن خدا، مهمون نمی‌خوای؟!

واسه جبران بدی‌هام اومدم
لااقل بِهِم یه راهِ حل بِده
خوب می‌دونی که علی رو دوست دارم
جانِ مولا به منم مَحل بِده

معصیت حسّ خوبی بِهِم نداد
حالِ خوب سَحرو ازَم گرفت
بغلم کن مَنو تحویلم بگیر
آخه قهر تا کِی خدا؟!، دلم گرفت

بَرا عاقبت به خیر شدن باید
از همه غیرِ خودت فرار کنم
اگه امشب مَنو عفوم نکنی
با شب اوّل قبر چی‌کار کنم؟!

یه کاری کن که شبِ اوّل قبر
رُو لبم ذکر «خدا خدا» بیاد
قَسَمِت می‌دم مَنو تنها نذار
زود خبر بِده امام‌رضا بیاد

بیا امشب به جای غضبِت
مهربونی‌تو بهِم نشون بِده
آی اونی که به بَدا امون می‌دی
یه بارِ دیگه بهِم امون بِده

تو بزرگی، پس بزرگی کن برام
جلو خوبات بَدی‌مو وجَب نکُن
جونمو بگیر ولی جونِ حسین
با عقوبتِت مَنو ادب نکُن

تو رو به جونِ اونی قسَم دادم
که تُو گودالم تو رو صدا می‌زد
قربونش برم نه واسه‌ی خودش
واسه خاطرِ ما دست و پا می‌زد

*****

دلم حالِ دعا می‌خواست با خود ساغر آوُردم
سَر از مِیخانه‌ی اهل مناجاتت درآوُردم

برایم باز کردی جا میانِ روسفیدانَت
به ستّارُالعیوبی چون تو امشب باور آوُردم

در این بازارِ بی‌سرمایه خالی مانده دستانم
به من اشکی بِده یوسُف ببیند گوهر آوُردم

بِبَر با حلقه‌ای در گوش من را کربلا، یا رب!
بگو امشب حسینِ من، برایت نوکر آوُردم

شنیدم زیرِ خنجر در مناجاتش به تو می‌گفت
برایِ یاریِ دینَت خدایا، حنجر آوُردم

شنیدم خواهرش از روی تَل جان‌دادنش را دید
نشد یاری کنم او را، فقط چِشم تَر آوُردم

شنیدم داخل گودال با او ساربان بد کرد
من از این غصّه هر وقت آمدم، انگشتر آوُردم

الهی بشکند دست و عصایی که بَر او می‌زد
الهی دِق کنم وقتی از این غم، سَر در آوُردم

نظرات