بازم عزا گرفته شهر
1534
1
بازم عزا گرفته شهر
بازم صدا زدی منو
میونِ جمع بچههات
دوباره جا زدی منو
زُل زدم به اسم تو، باز دمه غروبیه
من میخوام فدات بشم، این چه حس خوبیه
موندم اینکه خدا تو من چی دیده
اینچنین مادری رو واسم آفریده
اسم تو روی قلب تارِ من کشیده 2
باز شده بلند، صدای روضههات
گریه میکنه، برای تو خدات
مادرم 5
*******
میمونه خیره سمت در
غروب چشمای بابا
میریزه اشک مادرم
میریزه اشکای بابا
وقتی گُر گرفته در، خیلی بد زمانیه
لحظهها وخیم میشد، ثانیه به ثانیه
با غلاف، دست مادر منو شکوندند
بابامو، با طناب رو گردنش کشوندند
ما رو تو، حسرت برادرم نشوندند 2
بس که بیامون، میریزه گریههات
گریه میکنه، برای تو خدات
مادرم 5
*******
داره میسوزه آسمون
زمین پر از حرارته
لباس رزم مادرو
دیدم پر از جراحته
میشنیدم که غنچشو، دسته فضه میسپرد
هی بلند میشد ولی، هی بازم زمین میخورد
دیدم از، ضربههایی که توی سرش خورد
تار میدید، هی به دیوارای کوچه میخورد
رفت و آخر بابامو سمت کوچه آورد
دردسر داری، نمیبینه چشات
گریه میکنه، برای تو خدات
مادرم 5
*******
بازم صدا زدی منو
میونِ جمع بچههات
دوباره جا زدی منو
زُل زدم به اسم تو، باز دمه غروبیه
من میخوام فدات بشم، این چه حس خوبیه
موندم اینکه خدا تو من چی دیده
اینچنین مادری رو واسم آفریده
اسم تو روی قلب تارِ من کشیده 2
باز شده بلند، صدای روضههات
گریه میکنه، برای تو خدات
مادرم 5
*******
میمونه خیره سمت در
غروب چشمای بابا
میریزه اشک مادرم
میریزه اشکای بابا
وقتی گُر گرفته در، خیلی بد زمانیه
لحظهها وخیم میشد، ثانیه به ثانیه
با غلاف، دست مادر منو شکوندند
بابامو، با طناب رو گردنش کشوندند
ما رو تو، حسرت برادرم نشوندند 2
بس که بیامون، میریزه گریههات
گریه میکنه، برای تو خدات
مادرم 5
*******
داره میسوزه آسمون
زمین پر از حرارته
لباس رزم مادرو
دیدم پر از جراحته
میشنیدم که غنچشو، دسته فضه میسپرد
هی بلند میشد ولی، هی بازم زمین میخورد
دیدم از، ضربههایی که توی سرش خورد
تار میدید، هی به دیوارای کوچه میخورد
رفت و آخر بابامو سمت کوچه آورد
دردسر داری، نمیبینه چشات
گریه میکنه، برای تو خدات
مادرم 5
*******
نظرات
نظری وجود ندارد !