ای مدّعی! بیا و نگو اینقدَر گزاف با تار عنکبوت به دورت کفن مباف هر کس که ذرّهای به یدالله شک نمود یعنی که در عبادت خود میکند خلاف بی نام مرتضی چه اذانی، چه مسجدی؟! کعبه به دورِ شهر نجف میکند طواف هر جا که صحبت از علی و ذوالفقار اوست شمشیرهای کلّ جهان میشود غلاف نه تو خدایی و نه اینکه خدا علیست شأن تو را نوشتهام این بار در لفاف دیگر چه جای حرف و حدیثی که سالهاست جبریل کنج صحن حرم کرده اعتکاف در لحظهی تولّدت ای رمز "لا اله" کعبه به حُرمت قَدمت میخورد شکاف ما را از عالَمی که خداوند آفرید یک گوشهی نگاه علی میکند کفاف تا سنگ عشق فاطمه بر سینه میزنیم ما را نکن ز نوکری درگهت معاف جانم علی، جانم علی ای جانِ جانانم علی...