ای لشگر حق را سرو سردار اباالفضل
517
2
- ذاکر: حاج عبدالله باقری
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب نهم محرم
- سال: 1403
ای لشگر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنیهاشمی و ما شب تاریک
تو لالهی عباسی و ما خار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقاییات اقرار اباالفضل
تو رستهای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخيز سکينه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
****
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
یکم دیگه دندون روی جیگر بذار
مشکو یکی برده که برمیگرده زود
وقتی میرفت فقط به فکر خیمه بود
****
داداش پاشو دستت رو آوردم بازم علم بگیری
داداش پاشو مگه نمیخوای خبر از حرم بگیری
ای علمدار، ای سپهدار خیمهها بی تو در اضطرابه
من فداتشم، که هنوزم چشم تو خیره به مشک آبه
چه غمناکه، صدای نالهی من رو به افلاکه
که پشت پهلوون من روی خاکه
داداش پاشو ببین که داغت کمر منو شکسته
داداش پاشو ببین که مادرم کنار تو نشسته
خوب نگاه کن، صورتش رو پا نشی صورتا نیلی میشه
هیچ میدونی بی تو سهم تک تک دخترا سیلی میشه
پر از تیری، پر از تیری برای اولین باره زمینگیری
تو هم تنهام گذاشتی و داری میری داری میری
کجا برم، میدونم اینها تنتو کردند نشونه
کجا برم، ترسم اینه از جسم تو چیزی نمونه
سوخته قلبم، قامتم خم بایدم به حسینت بخندن
دیگه باید به حرم گفت، معجراشونو محکم ببندن
دارم خواهش دارم خواهش نرو زینب نداره بی تو آرامش
میفته با سنان و شمر سر و کارش سر و کارش
****
دامن کشان رفتی (دلم زیر و رو شد) ۳
چشم حرامی با حرم (روبرو شد) ۳
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید (فدای سرت) ۲
حسین قامتش خمید (فدای سرت) ۲
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنیهاشمی و ما شب تاریک
تو لالهی عباسی و ما خار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقاییات اقرار اباالفضل
تو رستهای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخيز سکينه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
****
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
یکم دیگه دندون روی جیگر بذار
مشکو یکی برده که برمیگرده زود
وقتی میرفت فقط به فکر خیمه بود
****
داداش پاشو دستت رو آوردم بازم علم بگیری
داداش پاشو مگه نمیخوای خبر از حرم بگیری
ای علمدار، ای سپهدار خیمهها بی تو در اضطرابه
من فداتشم، که هنوزم چشم تو خیره به مشک آبه
چه غمناکه، صدای نالهی من رو به افلاکه
که پشت پهلوون من روی خاکه
داداش پاشو ببین که داغت کمر منو شکسته
داداش پاشو ببین که مادرم کنار تو نشسته
خوب نگاه کن، صورتش رو پا نشی صورتا نیلی میشه
هیچ میدونی بی تو سهم تک تک دخترا سیلی میشه
پر از تیری، پر از تیری برای اولین باره زمینگیری
تو هم تنهام گذاشتی و داری میری داری میری
کجا برم، میدونم اینها تنتو کردند نشونه
کجا برم، ترسم اینه از جسم تو چیزی نمونه
سوخته قلبم، قامتم خم بایدم به حسینت بخندن
دیگه باید به حرم گفت، معجراشونو محکم ببندن
دارم خواهش دارم خواهش نرو زینب نداره بی تو آرامش
میفته با سنان و شمر سر و کارش سر و کارش
****
دامن کشان رفتی (دلم زیر و رو شد) ۳
چشم حرامی با حرم (روبرو شد) ۳
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید (فدای سرت) ۲
حسین قامتش خمید (فدای سرت) ۲
نظرات
نظری وجود ندارد !