ای لاله را ز داغِ دلت ترجمان، مرو دامان غم رها كن و دامن كشان، مرو بیمار نیمه جان علی پیش من بمان ای بال و پر شكسته از این آشیان، مرو پیرم مكن ز رفتن خود ای جوان من خواهی اگر كَمان نشوم ای كَمان، مرو ای قبله ی علی ز چه رو، رو به قبلهای؟ راه امید را به من ای محتضر مبند پای فراق را تو در این خانه وا مكن دستی كه بسته بود تو بار دگر مبند