ای سایه‌ات فِتاده به روی سرم حسین

ای سایه‌ات فِتاده به روی سرم حسین

[ مسعود پیرایش ]
ای سایه‌ات فِتاده به روی سرم حسین 
معنای واقعی اصول‌الکَرَم، حسین 

یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند 
تسکین درد‌های دلِ مضطرم، حسین

یادم نمی‌روَد که همه عزّتم تویی
من پای سفره‌ی تو شدم محترم، حسین 

لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد 
ای مهربان‌تر از پدر و مادرم، حسین 

من سال‌هاست دربه در روضه توام
داغ تو را به جان و دلم می‌خرم حسین

اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس
رحمی نما به سینه‌ی شعله‌ورم حسین

اینجا عجیب بوی فراق تو می‌رسد
یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین

زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا
یک ذره حق بده نشود باورم حسین

رو خاکا پیکر تو، رفتی و خواهر تو
شد راهی با سر تو، یا اَیها الغریب
رفتی و هلهله شد، غوغا تو قافله شد
کابوسم حرمله شد، یا اَیها الغریب

پاشو ببین که خسته‌ی راهم، ای حسین جانم
زخمیه روزگار سیاهم، ای حسین جانم
جا مونده دخترت تو خرابه، ای حسین جانم
بعد از رقیه دنیا عذابه، ای حسین جانم

ای حسین جانم ...

نظرات