ای اهل میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم بار غم و با رمق اندر عقبش لقبش ماه بنی هاشم و عباس علمدار ابالفضل سپه دار ابالفضل جهانگیر ابالفضل جهاندار ابالفضل دید که اندر حرم خسرو خوبان همهشان سینه زنان همهشان گریه کنان همهشان مویه کنان سوی عباس شتابان که عمو جان چه شود قطرهی آبی برسانی به لب سوختهی اهل حرم سقای دشت کربلا اباالفضل