این همه قول و قرار پدرونه این بود اون همه لالاییهای عاشقونه این بود اون همه گفتی مراقبم میمونی این بود اون همه گفتی که بی من نمیتونی این بود مردُ قولش چرا پس دیر کردی گفتم تا الان دیگه برنمیگردی حالا اگه بیای فرقش چیه برام اینقدر منو زدن تار میبینه چشام بهر شناختن به رُخَت میکشم آخه سیلی گرفته قوت بینایی من