این صدای مادره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ نفسای آخره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ دست شمر یه خنجره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ نالهی پیمبره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ از همه تشنهتره، تو قتلگاه چه خبره ؟ یکی نیست آب ببره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ این صدای خواهره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ مگه روز محشره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ میزنن صد نفره ، تو قتلگاه چه خبره ؟ کُتِبَ فیِ الهوف ، فرقة باالسیوف آه از این قتلگاه ، فرقة باالرماء میزنن بیهوا ، فرقة بِالعصا کشتنت بیگناه ، یا کثیر الجراح دم دمای اذون ، فرقة باالسنان میزدند با غضب ، فرقة بِالخشب میسوزونن خیمههات ، نسوةِ البارزات برای کشتنش وضو میگیرن برای ذبحش بسم الله میگن برای هر ضربه که میزنند چرا به هم دیگه تقبل الله میگن نامسلمونا آخه این چه دینیه تشنه سر میبرید این چه احکامیه پا گذاشتید روی سینهی امام مُلِعَت بُطونِکُم مِنَ الحرام داره غارت میشه توی ازدحام مُلِعَت بُطونِکُم مِنَ الحرام هلهله شد جواب گریههام مُلِعَت بُطونِکُم مِنَ الحرام قرآن فاطمه شد زیر و رو و سَیَعلَمُ الذینَ ظَلَمو خدا میبینه بترسید که آه مظلوم میگره زهرا میبینه بترسید که آه مهموم میگیره کمتر اذیتش کنید ، دیگه راحتش کنید نزدیک سه ساعته توی گوداله کمتر اذیتش کنید ، دیگه راحتش کنید چشم مادرش خیره به گوداله دخیل بستم به گلوت و سَیَعلَمُ الذینَ ظَلَمو