این روزا تو خونه زحمت میکشی سخته این همه مصیبت میکشی لااقل پیشمی سر به زیر نباش نکنه ازم خجالت میکشی اشکای چشمِ حسن فدا سرت زخمِ رو گونهی من فدا سرت حاضرم پای تو جونمم بدم حالا یه سیلی زدن فدا سرت شهرمون مثل غروبِ دلگیره دل تو به داغ غربت اسیره تا میبیننت راهو کج میکنن الهی فاطمه واست بمیره مگه میشه غصهی تو رو نخورد مگه میشه پای گریههات نمرد تو همین که حس نکردی بسمه چه فشاری در به دندههام آورد نفس آدم توی دود میبُره ریهم از دودهی هیزما پره من همون فاطمهام پیر نشدم صورتی که میسوزه چین میخوره گره خورده سرنوشتمون به هم عمر با هم بودن ما کم شده لحظه ای که میخ به پهلوهام گرفت داد زدم فضه کجایی محسنم دشمنت تو کوچهها چهها میکرد روی چادرم برو بیا میکرد قنفذ لعنتی تا کم میآورد جاشو با مغیره جا به جا میکرد طاقت یه ذره گرما ندارم دوس دارم که راه برم پا ندارم موی زینبت پریشونه هنوز برا شونه کردنش نا ندارم گریههام گریهی پیوسته شدن راه آه و ناله هم بسته شدن دعا کن همین روزا زود بمیرم در و همسایه دیگه خسته شدن ای عزیر دلم ای همه کسم دَمِ آخری بریده نفسم هوای حسینمونو داشته باش برا خشکیِ لباش دلواپسه یه روری میرسه تشنه میمونه بدنِ بیرمقش ناتوونه انفدر با نیزهها میزننش روی پاش میخواد پاشه نمیتونه ***** وقت جدایی رسید، باد مخالف وزید از شَرَرِ داغ تو، پشت حیدر خمید پُشت و پناهم شِکست چراغ خونم شکست فاطِمه در کربلاست عَلقمه در خون نشست ***** خداحافظ ای کوچههای مدینه خداحافظ زخم پهلو و سینه خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفرهی تو شدم محترم حسین لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین