ای شيعهی دلداده برخيز ايرانیِ آزاده برخيز رزمندهی آماده برخيز كه مَرحب نمرده همّت بخواه از نام حيدر مَردانه رو كن سوی خيبر دروازه را از جا درآور كه مَرحب نمرده بزن با عشق دين و وطن با گُرز خيبرشكن بر فرق اهرمن بزن بكوب بر فرق ظلم و ستم يا با شمشيرِ دودَم يا با شمشير قلم بكوب اقتدا به نامِ بوالحسن كن قلعه را دوباره قُلوهكَن كن علی، علی جامهی نَبردِ تازه تن كن قلعه را دوباره قُلوهكَن كن علی، علی برخيز و دنيا را خبر كن پيش عدو سينه سپر كن بیچاره را بیچارهتر كن كه الگو حسين است خو كن به زخم و كم نياور حتى به رويت هم نياور هرگز به اَبرو خم نياور كه الگو حسين است **** ای شيعهی دلداده برخيز ایرانیِ آزاده برخيز رزمندهی آماده برخيز كه مَرحب نمرده همّت بخواه از نام حيدر مردانه رو کن سوی خيبر دروازه را از جا درآور كه مَرحب نمرده بريز در كام دشمن شَرَنگ بر جام او پاره سنگ بر نام او زهرِ ننگ بريز ببند بر دشمن راه نفَس يعنی راه پيش و پس ديوان را در قفس ببند يادِ آن خليل بتشكن كن قلعه را دوباره قُلوهكَن كن علی، علی اقتدا به شاه بیكفن كن قلعه را دوباره قُلوهكَن كن علی، علی پشت سرِ جُون و جُناده با ضربهای خارقالعاده هان ای برادر با اراده بزن بر دل كفر ای خواهرم كوه يقين باش روشنگرِ اين سرزمين باش در مكتب اُمُّالبنين باش بزن بر دل كفر **** ای شيعهی دلداده برخيز ایرانیِ آزاده برخيز رزمندهی آماده برخيز كه مَرحب نمرده همّت بخواه از نام حيدر مردانه رو كن سوی خيبر دروازه را از جا درآور كه مَرحب نمرده بكوش با هر شغل و پيشهای هر فكر و انديشهای گر با اصل و ريشهای بكوش بتاز با رَخشِ رستم نشين با شمشيری آتشين بر خصم اين سرزمين بتاز هر دقيقه ياد اين سخن كن قلعه را دوباره قُلوهكَن كن علی، علی ياد رنج و زخم اين وطن كن قلعه را دوباره قُلوهکَن كن علی، علی چيزی كه در ما جاودان است در خونِ اين ملّت روان است سرمايهی ايرانيان است حسين و دگر هيچ با هر طريق و هر نگاهی هر مذهب و هر رأی و راهی ايران اگر دارد پناهی حسين و دگر هيچ ای شيعهی دلداده برخيز ايرانیِ آزاده برخيز رزمندهی آماده برخيز كه مَرحب نمرده همّت بخواه از نام حيدر مردانه رو كن سوی خيبر دروازه را از جا درآور كه مَرحب نمرده