اولین بار روزی که دنیای من شد رو سرم آوار عدهای که میدونستن شدیم عزادار خونهی اهل کسا رو دوره کردن انگار نه انگار جای تسلیت گفتن، پشت در رجز خوندن، قلب ما رو لرزوندن گفتیم که عزاداریم، پای ظلمشون موندن، قلب ما رو لرزوندن با اینکه مادرم با گریه برمیگشت اما خدا رو شکر اینبار به خیر گذشت دومین بار چند نفر دیگه دوباره مثل طلب کار اومدن پشت در خونه و زدن جار تهمتای ناروایی میزدن به یه آبرو دار هر چیرو نباید که، میگفتن به ما گفتن، خیلی ناروا گفتن حتی فکرشم سخته، به مادر چیا گفتن، خیلی ناروا گفتن با اینکه چشم شور دنبال شر میگشت اما خدا رو شکر بازم به خیر گذشت سومین بار شد برای بار آخر ماجرا تکرار اما اینبار روضههاش فرق داره با هر بار بعد تهدید و جسارت، خون به پا شد با در و دیوار ضربهی لگد بسکه، بیپروا و محکم شد، از ما یک نفر کم شد یا فضه خزینی گفت، قد مادرم خم شد، از ما یک نفر کم شد روضه همش روی دیوار و در میگشت کاشکی میشد بگم بازم به خیر گذشت شعر و سبک: احسان نوری http://Rubika.ir/tekyenokari