امشب خدا از مصطفی تصویرسازی میکند بار دگر با نام حیدر عشقبازی میکند بر عالَمی با شاهکارش سرفرازی میکند خواهد مؤذّن آورد، صوتش حجازی میکند در خَلق و خُلق و منطقش چون مصطفی آرَد پدید یک "یا علی" گفت و علیِ دیگری را آفرید الله اکبر گفت، حق خاکِ گِلش را آب داد یک بار دیگر موج زلف مصطفی را تاب داد یا از یَم جودش به ثارالله دُرّ ناب داد بهتر بگویم بر حسینش گوهری نایاب داد شبه نبی، نامش علی، جودش حَسن، زهرانسب فخر جوانان جهان، پورِ حسین، شاهِ عرب جبریل با خِیل مَلَک از عرش اعلیٰ آمده همراه تبریک خداوند تعالیٰ آمده تهلیلگو، تسبیحگو در بیت مولا آمده مَهپارهای بیند که از دامان لیلا آمده شاید که وحی آید بر او پندارد او پیغمبر است جبریل حیران مانده، احمد یا علیِ اکبر است؟! تفسیر قرآن میکند بابَ الضُّحای روی او "وَ الَّیل" میخوانَد حسین با طُرّهی گیسوی او بوسه زند بر روی ماه و مُصحَف نیکوی او مدهوش گردد از شمیم یاس و عطر و بوی او شِکَّرسخن، شیریندهن، نامی جلی را میبَرد بعد از محمّد در اذان نام علی را میبَرد با معجزات احمدی هر لحظه موسایی کند با هر دَمِ جانپرورش هر دَم مسیحایی کند بر مَقدم تو آسمان بیحد ستاره ریخته بر بیت لیلا و حسین خورشید و مَه آویخته بار دگر در آسمانها و زمین غوغا شده آمد علیِ اکبر و مولای ما بابا شده آن سبزپوشِ هاشمی، سربند زهرا بر جَبین آمد برون از خیمه که رخصت گرفت از شاه دین فرمود گامی در بَرَم زن ای جوان نازنین "هو یا علی" گو ای علی! وانگه نشین بر صدرِ زین باید تمامِ دشت با نام علی آذین شود با یا علی گفتن دهان و کام تو شیرین شود در کربلا حتّی خدا نازد به ناز شَست او تنها نه عبّاس و حسین ابن علی پابست او توصیف تو در شعر من شیرینتر از شهد عسل چشمت رباعی، قد قصیده، نام زیبایت غزل ابرو دوبیتی، گیسویت "وَ الَّیل" باشد در عمل روی تو "وَ الشَّمس الضُّحیٰ"، خاکِ تو کیوان و زحل از پهلوانان جهان تو یک سر و گردن سَری شاگرد عبّاسِ علی، آقا علیِ اکبری