اسم اعظم زینب است اولین ذکرم حسین و آخرین دَم زینب است زینتِ شیرِ خدا پس خدا هم زینتش قَدرِ مسلّم زینب اس کوه نه الگویِ صدها کوهِ محکم زینب است اسم اعظم زینب است جبلُالصبرِ علی یا زینب... آنکه بعد از اهلبیت پیشوایی میکند بر خلقِ عالم زینب است گرچه او نادیدنیست در نگاه مَحرمش، نور مجسّم زینب است با حسینش تا ابد همصدا و همدل و همراز و همدم زینب است بهترین تفسیرِ ذکرِ یا حسینم زینب است طبق ارثِ مادریش سلسبیل و کوثر و تسنیم و زمزم زینب است در مصائب ذوب شو تا برایت حل شود شالودهی غم زینب است جبلُالصبرِ علی یا زینب... آنکه با عشقِ حسین گشته همدم، زینب است آنکه بر سِرّ شهادت بوده مَحرم، زینب است آنکه نامش زِینِ أب خوانده رسولِ کردگار چون نگویم من صفا، اسم اعظم زینب است منزوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است عاشقان را داد فتوا سر شکستن واجب است چوبهی محمل نشان از اجتهاد زینب است یک رساله منتشر کرده خدا در بابِ عشق وان بهنام آیتاللهِالمعظّم زینب است **** بر سرِ خانِ بلا ایّوب و شاه کربلا هر دو مهمانند اما این کجا و آن کجا! زینب از داغ حسین مریم از هجرِ مسیح هر دو نالانند اما این کجا و آن کجا! ماهِ گردون در فَلک، ماهِ بنیهاشم به خاک هر دو تابانند اما این کجا و آن کجا! پور ابراهیم اسماعیل و اکبر کربلا هر دو قربانند اما این کجا و آن کجا! یونس اندر بطن حوت، اصغر اندر گاهوار هر دو عطشانند اما این کجا و آن کجا! یوسف اندر قعرِ چاه، شاهِ دین در قتلگاه هر دو عریانند اما این کجا و آن کجا! **** من غمِ مِهر حسین با شیر از مادر گرفتم روزِ اول که آمدم دستور تا آخر گرفتم بر مشامِ جان زدم یک قطره از عطرِ حسین سبقت از عطر و گلاب و نافه و عنبر گرفتم