از پردهی خیمه نگاه به قد وبالات میکنم
277
3
- ذاکر: محمد امینی
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت علی اکبر (ع)
- مناسبت: شب هشتم محرم
- سال: 1403
از پردهی خیمه نگاه به قد و بالات میکنم
با دلهره این لحظهها دارم تماشات میکنم
مرهم برا زخم دلم پیدا نمیشه بعدِ تو
داداش علیاکبرِ من میکُشه ما رو دردِ تو
تو میری و بعدت پناهی نداریم
بهجز اشک و گریه که راهی نداریم
تو میری و میره همه جونِ بابا
با هر قدمِ تو پریشونه بابا
(آه واویلا، علی واویلا...)
از پردهی خیمه نگاه به حال بابا میکنم
داره میلرزه زانوهاش با اشک تماشا میکنم
یه کم دووم بیار داداش داره میاد بالاسرت
پاشو ببین حالا دیگه پیر و شکستهاس پدرت
چجوری ببینه شدی إرباً إربا؟
برا دلخوشیشم یه بار بگو بابا
یه لشکر اراذل برات کوچه وا کرد
شبیهِ مدینه تو رو بیهوا زد
(آه واویلا، علی واویلا...)
(ولدی علی، ولدی علی...)
با دلهره این لحظهها دارم تماشات میکنم
مرهم برا زخم دلم پیدا نمیشه بعدِ تو
داداش علیاکبرِ من میکُشه ما رو دردِ تو
تو میری و بعدت پناهی نداریم
بهجز اشک و گریه که راهی نداریم
تو میری و میره همه جونِ بابا
با هر قدمِ تو پریشونه بابا
(آه واویلا، علی واویلا...)
از پردهی خیمه نگاه به حال بابا میکنم
داره میلرزه زانوهاش با اشک تماشا میکنم
یه کم دووم بیار داداش داره میاد بالاسرت
پاشو ببین حالا دیگه پیر و شکستهاس پدرت
چجوری ببینه شدی إرباً إربا؟
برا دلخوشیشم یه بار بگو بابا
یه لشکر اراذل برات کوچه وا کرد
شبیهِ مدینه تو رو بیهوا زد
(آه واویلا، علی واویلا...)
(ولدی علی، ولدی علی...)
نظرات
نظری وجود ندارد !