از خیمه برون چو رسولالله آمد پیش چشم ثارالله؛ دستی بر قبضهی شمشیر و فریاد علیاکبر، یاعلی ولیالله همهی اهل حرم از پی او نالان فلک از غم او گریان؛ ملک از نفسش سوزان به کف آینه و اشک و قرآن به تنش زرهی رسول دوسرا میبرد به نگاه، دل خون خدا؛ مولا دست عالم و دامن تو یاعلی به دم تو یاعلی نظر عبّاس به نگاه یل حیدر که ببیند ازو یکبار مثل پردهای از خیبر میرسد رجز اکبر؛ امیر عالمین نگاهش به جنان زیر تیغ و سنان، تو عزیز حسین ای وای دست خدا، دست مولا علی