از بس غصه دارم که، میشه صد تا کتابش کرد کدومش رو بگم آخه؟ نمیشه انتخابش کرد دیدی تنهام و شبهای خرابه سرد و تاریکه سرِ تو سر زده اومد، مثل خورشید تابش کرد تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب دعا کردم بیای پیشم، خدا هم مستجابش کرد حسین جانم، حسین جانم... بههم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد میگیرم دستم و بابا، به دور صورت زخمیت هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد اگه چشمام نمیبینه، دلیلش دستای زجره یدونه سیلی زد امّا، باید صد تا حسابش کرد رو خاک داغ صحرا با سر انگشت پُر از زخمم نوشتم اسمتو امّا، سنان با پا خرابش کرد گذشت از من ولی کاشکی، یکی بود یادشون میداد نباید دختر شاهو بهجز خانم خطابش کرد نمونده معجری اما، بهجاش که آستینم هست اگر دستم بیاد بالا، میشه اونو حجابش کرد دیگه از هر چی اسبه من بدم میاد آخه اون روز دیدم که ده تا اسب اومد گل من رو گلابش کرد