با چشم تر سقا می‌خونم کجایی مادر؟

با چشم تر سقا می‌خونم کجایی مادر؟

[ روح الله بهمنی ]
با چشم تر سقا می‌خونم کجایی مادر؟ 

بعد پیمبر بعد حیدر 
بعد مادر و بعد برادر
خداروشکر حسینو دارم 

از این خیمه به اون خیمه حیرونم 
کجایی مادر؟
بی سامون و پریشون و گریونم کجایی مادر؟
دور از چشم‌ تر سقات‌ می‌خونم کجایی مادر؟

حسین‌نبینم تو خیمه تنهایی
حسین نبینم تو فکر فردایی
نبینم رو خاک صحرایی 
مگه من مردم ؟

(حسین مهلا مهلا 
حسین یابن الزهرا)

فردا عصری همین خیمه وقتی که آتیش می‌گیره
طفلی‌می‌دوه تو صحرا از وحشت دیگه می‌میره
زینب بین نامحرم‌ها تنهایی اسیری می‌ره

تنهای تنها بین غم‌ها
جون به لب تو رو به روی نی‌ها
خدا رو شکر حسینو دارم

حسین نبینم که چشاتو بستی
حسین نگرون دخترت هستی

حسین بالا‌‌ می‌ره وقتی که دستت مگه من مردم؟

نظرات