
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین منم غلامِ کسی که بُود گدای حسین دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم یکی برای حسن آن یکی برای حسین یقین که آتشِ دوزخ حرام گردیده به جسم آن که بُود یار آشنای حسین برای بخشش کوهِ گناه یک راه است بریز قطرهی اشکی تو از برای حسین کبوترِ دلِ عشّاق هر شبِ جمعه نشسته است روی گنبد طلای حسین خدا کند که شبی زائر حرم گردیم و جان دهیم همان شب به کربلای حسین از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود جز ولای علی از زندگی و عمر چه سود به خداوندِ حکیم به خداوندِ کرم که وجودم زِ وجودِ علی و مردِ وجود و بدانند هم مسلمان و یسارا و یهود زیر این چرخِ کبود که علیدوستتر از زهرا نیست و کسی غیر علی مولا نیست علی علی علی حیدر... علی روح و منم ریحانه علی شمع و منم پروانه بگویم تا ابد جانانه علی علی علی حیدر...