آینه در آینه نور مکرم زینب است جلوه در جلوه تجلیات خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمومنین دَم زینب است زهره در زهره ظهور اسم اعظم زینب است آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است با مُسَّمط، با قصیده، با غزل، با مثنوی صائبی از اصفهان، و بیدلی از دهلوی جودی و یغما و نَیِّر، شهریار و مولوی میبرد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است (چقدر نام تو زیباست اباعبدالله نقش انگشتر زهراست اباعبدالله ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینهزن زینب کبریست اباعبدالله) استقامت در لغت صبر است، معنا زینب است صبر باشد قطرهای ناچیز و دریا زینب است ای سلیمان از چه مینازی به جا و حشمتت صدهزاران چون سلیمان ریزهخوارِ زینب است کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه چون کلید کربلا در اختیار زینب است زینب زینب یا زینب ... * * * * دوتا جوون برات فرستادم جون منم بخوای من آمادم راضیشو که فدات بشن داداش من جون مادر و قسم دادم (یه شب جاموندم از همه چشام میرفت که خواب بره با سیلی از خواب پریدم ...) داداش ببین که اومدم چندبار رخصت بده به این همه اصرار داداش بزار برن نبینن که مادرشون میره سرِ بازار * * * * دختر فاطمه بازار خدا رحم کند چادر پاره و اَنضار خدا رحم کند بازار برده فروشا، ما رو بردن لا کنیزا خرید و فروش میکردن، لرزه افتاد به تن ما بشکنه دستی که ما رو نشون داد گفتن کنیز و دختر تو جون داد تا اومدن سمت سکینه دیدم سر اباالفضل از روی نیزه افتاد انگار نه انگار میبینه از روی نیزه علمدار ناموس پیغمبر و کوچه بازار انگار نه انگار دستا بسته، پاها خسته هیچ سری نیست که نشکسته حسین ... * * * * گفتم فراق را نبینم دیدم آمد به سرم از آنچه میترسیدم به چشم خارجی ما را تماشا میکند کوفه به نِی قرآن بخوان و رفع این سوءتفاهم کن حسین ... صلی الله علیک یا اباعبدالله ...