آه از این غصهی جانکاه، فقط آه حسین میکشد فاطمه هر گاه فقط، آه حسین گفتهاند آه هم اسمیست، از اسما خدا پس بگو آه فقط آه فقط آه حسین دو سه باری که بگویی، جگرت میسوزد با همین روضهی کوتاه، فقط آه حسین پدرم گفت حسین و پسرم هم با من اول روضهی هر ماه، فقط آه حسین گریه و آه بر او حکم زیارت دارد یاد کن وقت بزنگاه، فقط آه حسین وای از خیمه و هر گاه، فقط وای حرم آه از تشنگیه شاه، فقط آه حسین از شروع سفر از شهر مدینه، زینب گفت تا آخر این راه، فقط آه حسین خواهرش وقت تماشای حسینش، هربار میکشید از جگرش آه، فقط آه حسین اول هر سخن، مدد زینب اوج ایمان، ده است و صد زینب او سند بود و مستند، زینب کعبة مالی الی الابد، زینب نام او افتخار آل الله زینب ای حضرت جلال الله مرجع صبر هر رسول و نبی آیت الله امت عربی نیست مانند او خدا نسبی وه عجب هیبتی، عجب غضبی مؤمنم، مؤمنم به اسلامش همه سجده کنیم بر نامش کرمش، منشأ همه برکات چادرش حبل ماست، بین صراط شیر غران، مقابل خطرات فخر سادات، زینت السادات (عرش روی عصاش، قائمه است از تمام جهات، فاطمه است)۲ چند روزیست، بین نافلهاش بالاخص، در قنوت کاملهاش بوده از وُسع کم، فقط گلهاش آمدند عاقبت، دو تا صِلهاش گفت با خود، رسید نوبت من سر زد امروز صبح دولت من (ای حسین، ای عزیز خونجگرم گریه کم کن، مقابل نظرم)۲ شرمسارم ز وسع مختصرم پیش مرگ تو، این دو تا پسرم عمر از این بیشتر نمیخواهم تو نباشی، پسر نمیخواهم تکیه بر نیزهات نده، برخیز جان زهرا، ز خواهرت مگریز شاه اینجا تویی، عقیله کنیز کم و ناقابلت این دو عزیز بپذیر این دو عبد را دربست نپذیری، قسم به زهرا هست این دو تا، سهم کربلای منند پای تو، عاشق فدا شدنند مثل تو تشنهاند، بی کفنند باید از غصه آتشم بزنند دوست دارم برات، جان بدهم عشق را بر همه، نشان بدهم دارم از الان میبینم، روی زمینی کاشکی تو از تو قتلگاه، منو نبینی (یه لشکره مقابلت، یکی بگه به قاتلت میدونی بی حیا داری، کجا میشینی)۲ میبینم از تو خیمه، چشم تر تو میبره آروم آروم آروم سرتو یهو به سمت قتلگاه، دویدن بردن برا غنیمتی، هر چی میدیدن میون سینم آتیشه، دیگه داره غروب میشه حتماً دیگه تا الانا، سر و بریدن بین من و تو بود قول و قرار تو به گودال و من، سر بازار دور من جمع میشوند اشرار این دو آنجا به نیزهاند انگار کاش یا اهل شام کور شوند یا ز من این دو دور دور شوند حسین...