آنکه تابید رخش در شب یلدای علی

آنکه تابید رخش در شب یلدای علی

[ حاج حسین سازور ]
آنکه تابید رخش، در شب یلدای علی
کیست جز فاطمه، نوریّه‌ی شب‌های علی

بارها گفت پیمبر که علی جان من است
و شده فاطمه هم جان گوارای علی

همه بر پاش میفتند پیمبرها هم
ولی افتاد خود فاطمه بر پای علی

زن نبینش، بخدا ظرفیتش را دارد
که به میدان بزند جنگ کند جای علی

ما گدایان علی، ریزه خور فاطمه‌ایم
جان فدای کرمت، حضرت زهرای علی

حکم لولاک خدا بود که فهماند به ما
اوست تنها سبب خلقت دنیای علی

فاطمه کیست؟ همان است که در این نه سال
هر سحر بود خودش، ربی الاعلای علی

هر چه گفته است، علی بود علی بود علی
نیست بر لوح دلش، غیر تولای علی

این دو سه ماه چه آمد به سر بانو که
بسته شد بر رخ او، راه تماشای علی

به ذره گر ز سر لطف، او تراب کند
به آسمان روَد و کار آفتاب کند

یا علی خلق همه مست تو اند 
به وجود آمده از هست تو اند

تو بلندی و همه پست تو اند
چشم‌ها دوخته بر دست تو اند

نام تو، نام خدای ازلی است
اسم اعظم به خدا، اسم علی است

علی ولیُ الله...

حسن...

چگونه من آب روان بنوشم، ابالفضل

یا زینب یا زینب...

نظرات