آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید آخه غربت چقدر(۴) نه یه مجلس ختمی گرفتن برات نه یه پارچه سیاه زدن همسایههات دردشونو به کی بگن بچههات کار زمونه است خرمای ختم تو روی طاقچهی خونه است گلدون یاست وسط باغچهی خونه است کار زمونه است فاطمه جانم، فاطمه جانم، فاطمه(۴) آخه غربت چقدر کسی رو غیر چاه نداری آخه غربت چقدر جایی واسه یه آه نداری آخه غربت چقدر نه یه سنگ مزاری گذاشتن برات نه یه پارچهی سبزی کشیدن به جات دردشونو به کی بگن بچههات رفتی و موندند زینبو با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم رفتی و موندم آخه غربت چقدر فاطمه جانم، فاطمه جانم، فاطمه(۴)