
فکر مرا کردی که می خواهی بروی کی بار خود بستی شدی راهی بروی تنها - می ما-نم فاطمه جان ای جان - ای جا-نم فاطمه جان صد راز از آن روز / در دل نهفتی از آنچه شد هرگز / با من نگفتی دیدم ، آن روز ، یک صحنه همین دیدم ، افتا،دی روی زمین دشمن ، بود و ، تو فاطمه جان شعله ، دود و ، تو فاطمه جان تنها - می ما-نم فاطمه جان ای جان - ای جا-نم فاطمه جان گرمای دستان تو گرمای دل من آتش نزن با رفتنت بر حاصل من تنها - می ما-نم فاطمه جان ای جان - ای جا-نم فاطمه جان دردت به جان من / ای جان حیدر سوسو مزن پیش / چشمان حیدر اصلا ، نه که ، به خاطر من بنگر ، بر حا،ل و روز حسن بنگر ، بر این ، اشکهای روان دق کرد ، آخر ، پیشش تو بمان تنها - می ما-نم فاطمه جان ای جان - ای جا-نم فاطمه جان اشعار آیینی بیپلاک