حسین- زمان رفتنم رسیده

حسین- زمان رفتنم رسیده

[ قاسم نعمتی ]
حسین- زمان رفتنم رسیده
تمام گیسوهام سپیده
کجایی ای گلوبریده


حسین-برا همه مادری کردم
حالا که کوه رنج ودردم
دارم به دنبالت می‌گردم

 
حسین-چه گریه داره حال وروزم
توو گوشم صدات هنوزم
بیاد قتلگاه می‌سوزم


حسین-یادم نمی‌ره قتلگاهت
غربت آخرین نگاهت
خضاب شد اون صورت ماهت

 
حسین-غرور وزینب وشکستن
با چکمه رو سینت نشستن
ملائکه چشمام وبستن


حسین-سربه سرت گذاشت با نیزه
بالامی‌رفت هزارتا نیزه
مونده روی گلوت جا نیزه


حسین-پا به پای تو ضربه خوردم
دستم توو خاک وخون بردم
تاکه گلوت و گیر اوردم


حسین-تورو غریب گیرت آوردن
لباسای تنت رو بردن
دور سر تو آب میخوردن


حسین-حریر موهات و لگد کرد
عقیق لبهات و لگد کرد
تموم رگهات و لگد کرد


حسین-طعم اسیری رو چشیدم
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت دیدی چی ها شنیدم


حسین-خدا کنه نشنوه سقا
چیا گذشته بر دل ما
چونه زدن سرِ اسیرا


حسین-خاطره‌هاش برام عذابه
بانوئی که عالیجنابه
جاش میون بزم شرابه؟


حسین-یکی  تادختر و نشون داد
سرش رو باخنده تکون داد
تووبغلم سکینه جون داد




ghasemnemati_ir@

نظرات