من که رفتم اما دخترم مونده و قلب غم پرورت نشکنه بغضت یه وقت براش من به قربون چشم ترت اومده دنیا حمیده تا بشه بلا گردون دخترت من حاضرم که روزشو شب نکنه ولی به جاش دختر تو تب نکنه من حاضرم حمیدهی من بمیره ولی دل رقیهی تو نگیره با اینکه توی دل من غصه کم نیست اما یه دونشم برا دخترم نیست این آدما که من دیدم خیلی پستن برای کوفیا حرم محترم نیست از من این کمو قبول کن نذر مسلمو قبول کن **** من که رفتم اما پسرم تو غریبی میشه یاورت قول گرفتم ازش که بشه اولین کشته ی لشکرت توی خون دست و پا زد اگه فدای تو و علی اکبرت فدا سرت تو میدون هر چی که بشه فدا سرت تنش هزار تیکه بشه حتی اگه یه جور بشه که جم نشه میخوام یه مو از علی تو کم نشه هزار تا شمشیر اگه خورد راضیم من هرچی اجل سرش آورد راضیم من سر علی اکبر تو به سلامت نیزه اگه سرش رو برد راضیم من از من این کمو قبول کن نذر مسلمو قبول کن ***** من که رفتم اما همسرم با وجودی که هست خواهرت اما چون مثل عقیله نیست دختر فاطمه مادرت پس میتونم بگم زندگیش به فدای زینب مضطرت همسر من تو صحرا آواره بشه اما یه بار زینب تو آه نکشه همسر من به خاک غربت بشینه اما یه بار زینب تو غم نبینه گفتنشم سخته برام این عبارت اگر که همسرم بره به اسارت اما برام سخت تره که زینب تو خدا نکرده بشنوه یه جسارت از من این کمو قبول کن نذر مسلمو قبول کن شعر و نغمه: احسان نوری انجمن ادبی تکیه نوکری