رسم جهان و عشق و وصال و کاشکی که کربوبلای تو باشم سیصد و شصت و پنج روزِ سالو کاشکی که کربوبلای تو باشم من، نفَسم گره خورده به حسین من، تَهِ راهَمه بینُالحرَمِین قدّ یه عُمره، قِدمت عشقِ بین من و تو کسی ندیده، نوکر و ارباب، عینِ من و تو حسینا، وَ تَصَدَّق عَلَینا...