گریه‌کنای کربلا روضه‌ی سلطان اومدن
تبلیغات

گریه‌کنای کربلا روضه‌ی سلطان اومدن

[ محمدحسین حدادیان ]
گریه‌کنای کربلا
روضه‌ی سلطان اومدن
برای تشییع تنش
زنای نوغان اومدن

همه با شاخه‌ی گل یاد
زنای بنی‌اسد بودن
برای مقطّع الاعضا
همه تو فکر سبد بودن

زین العابدین رسیده بود؛ واویلا
تو بوریا تنش رو چیده بود؛ واویلا
دنبال انگشت بریده بود؛ واویلا

إن کُنتَ باکیاً لِشَیء فَابکِ للحُسین...


چی بگم از زهر جفا
غربت دنیا رو ببین
با دل خون پنجاه دفعه
تو کوچه‌ها خوردی زمین

توی کوچه جگرش می‌سوخت
ولی یاد آتیش در بود
وقتی خاکی شد عباش یادِ
چادر خاکی مادر بود

امام حسن دلش شکسته بود؛ واویلا
کنار مادرش نشسته بود؛ واویلا
دنبال گوشواره‌ شکسته بود؛ واویلا

إن کُنتَ باکیاً لِشَیء فَابکِ للحَسن...

******

از مدینه ابنُ الرّضا
اومده بالین پدر
ولی امون از کربلا
پدر اومد پیش پسر

آی امام رضاییا امشب
روضه یک جمله‌ی کوتاهه
زنای نوغان کجا بودید
اومدن زنای جرّاحه

آی امام رضاییا امشب
روضه یک جمله‌ی کوتاهه
زنای نوغان کجا بودید
تشییع بچّه‌ی شیش ماهه

حسین و داغ علی‌اکبرش واویلا
می‌گرده با یاری خواهرش واویلا
دنبال تیکّه‌های پیکرش واویلا

*******

ای خدا با چه دلی زینب صدا می‌زد حسین
دست و پا می‌زد علی، زینب صدا می‌زد حسین

این‌همه راه دویدم
چه به موقع رسیدم
تا کنارت عزیزم
صد بار علی‌اکبرو دیدم

پاشو برگردیم، خیمه در تلاطمه
اوّلین باره زینب بین مردمه

چطوری شام برم
این مسیرو با غریبه‌ها نمی‌خوام برم
بی علمدار برم
آخه غیرتت اجازه می‌ده بازار برم

********

بد بُرید
اشک خواهرت دراومد، بُرید
چقدَر دادم زدم
سرو این‌طوری نباید بُرید

بی کس و کار شدم
وسط نیزه‌شکسته‌ها گرفتار شدم

********

آه حسین
می‌میرم آخر این راه حسین
می‌زنن زینبو
همه قربتً الَی الله حسین

خواهرت پیر شده
کار دنیا رو ببین، شمر عنان‌گیر شده
روضه سنگینه باز
منو دارن می‌برن رو شتر بی جهاز

*******

بی محمل بردنم
دستای بسته چهل منزل بردنم
چندتا بی مروّتِ قاتل بردنم

سنگینه مشتشون

*******

از دور با زخم تنت 
گفتم دیگه بی‌سر نمی‌شی
هر چی به هم می‌چینمت
از این مرتّب‌تر نمی‌شی

عذاب کردنت، منع آب کردنت
شبیه گندم ری آسیاب کردنت

حسین...

نظرات