گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم

گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم

[ سعید کرمعلی ]
گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم (۲)
پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم

وَ اِن یَکادُ الّذینَّ کَفروا، نیزه فرو شد به تن‌ت (۲)
وَ اِن یَکادُ الّذینَّ کَفروا، خودت بگو از کفن‌ت (۲)

یکی دَم مغرب، موتو پریشون کرد (۲)
با تن صد پاره‌ت، یه ختم قرآن کرد

اونی که از گودال، سرتو بالا برد
روی سر زینب، صداشو بالا برد

وای حسین... 

کجای این صحرایی، هر جا هستی، لالایی
پیش عمو یا بابایی، هر جا هستی، لالایی

قبر تو گم کردم، تا خیمه بابا شد
اما سرت فرداش، رو نیزه پیدا شد

دیدم یه نامردی، روی نی سرت رو بست
گفتم خدا رو شکر، سر تو همراه هست

خندیدی رو نیزه  دل از دلم بردی
گفتم فدات مادر، دندون در آوردی
حسین!

می‌گن عموت برگشت، مَشک‌ش پر از آبه
چه فایده اصغر، اینا همه‌ش خوابه

پریدم از خواب و غم روی قلبم خورد
حرمله رو دیدم، برا من آب آورد

سرتو روی نیزه به من نشون می‌داد
هی نیزه رو عمدا پیشم تکون می‌داد

سر بچه‌م روی نیزه‌ست، سر باباش رو به روشه
(الهی مادر بمیره، سر نیزه تو گلوشه) (۲)

به دستانم غل و زنجیر دارم
گلایه زیر لب از تیر دارم

چرا قهری مگر تقصیر دارم
آخ بیا از نیزه پایین شیر دارم

دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی، آب خوردم

حلالم کن اگه از غم تشنگیه تو نمردم
لطفی که کرده‌ای، تو به من، مادرم نکرد 

ای مهربان‌تر از پدر و مادرم، حسین!

نظرات