گاهی میان راه عقب را نگاه کن

گاهی میان راه عقب را نگاه کن

[ حاج محمود کریمی ]
گاهی میان راه، عقب را نگاه کن
خیر کثیر حضرت ربّ را نگاه کن

بیخود نبوده که شب و روزت، علی شده
از لطف فاطمه‌ست؛ سبب را نگاه کن

از برکت زراعت حیدر، چنین شده
شیرینی میان رطب را نگاه کن

هرجا که رد شده است، بهشتی به پا شده
خاک نجف، وجب‌به‌وجب را نگاه کن

سوگند می‌خورم که به چشمش طلا کند
در زیر پاش، ظرف حلب را نگاه کن

از من نپرس این‌همه سائل برای چیست
کیسه به دوش نیمه‌ی شب را نگاه کن

تا که طبیب شد، همه بیمار او شدند
خیل گدای پشت مطب را نگاه کن

در جنگ تن‌به‌تن که همه خوف کرده‌اند
تنها امیر داوطلب را نگاه کن

عَمرِو بن عبدود، سر خود را به باد داد
بنشین و رزم شیر عرب را نگاه کن

نَفسُ الرَّسول بودن او جای خود، سپس
زوج البتول گشت؛ لقب را نگاه کن

نذر نگاه او صدقه، سر عطا نما
یعنی طریق اُمّ وهب را نگاه کن

زهرا اجازه داد محبّ علی شدیم
خیر کثیر حضرت ربّ را نگاه کن

نظرات