کنجِ‌‌ خرابه محشری به پا کرده سه‌ساله

[ حسین ایمانی(سحراشک) ]
کنجِ‌‌ خرابه   محشری به پا   کرده سه‌ساله 
زده به میدون  مثلِ عمو جون  با اشک و ناله 

با هِق‌هِقش خوابِ دشمنو به هم زد
رقیّه  گوشه‌یِ  خرابه عَلم زد

 ای خواهشم        آرامشم 
پایِ روضه‌هات  نفس می‌کشم

آه  
 مدد رقیّه /۳/

سرِ این سفره    عالم و آدم   روزی می‌خورن 
شبِ سوّمِ ....     ماهِ محرّم     غرقِ دلهرهَ‌ن‌

دخترامون نذرِ این روضه و گریه
می‌ذارم اسمِ دخترم رو رقیّه

طفلِ شهیده       ای قد خمیده 
دِق کرده پایِ .....   سرِ بریده 

آه  
مدد رقیّه /۳/

تویِ مجلست‌‌     می‌شه دلِ ما      بی‌بی خدایی
با سفارشت      می‌شن عاشقا        کرب‌وبلایی

اگر چه نبودی اربعین  کربلا
اربعین همه‌جا می‌شه حرفِ شما 

اُمُّ‌البُکا          استادِ گریه 
سیّدتی         بی‌بی رقیّه 

آه  
مدد رقیّه /۳/


sehreashk110@

نظرات