اللّهمَّ اِنّی أَعوذُ مِنَ الکربلا

[ حسین ایمانی(سحراشک) ]
اللّهمَّ       اِنّی أَعوذُ     مِنَ الکربلا 
سایه‌به‌سایه‌َت دارن میان این سرنیزه‌ها 

همراهشون دارن تیر و گرز و خنجر
می‌خوان بگیرن از من تو رو برادر 

دلشوره دارم یا اَخاٰ
ما رو ببر  از کربلا 

آه     
سالارِ زینب /۳/

شد به قافله    خیره حرمله     ترسیده رباب
بگو اباالفضل   بیاره چند تا    مشکِ پُرِ آب

از این آسمون بعیده‌ که بباره‌‌‌
تیرِ سه‌پر کجا حلقِ شیرُوخواره‌‌

وای از گلو  دیگه نگو 
پنجه میشه گِره به مو 

آه     
سالارِ زینب /۳/

زانویِ یلِ لشکرت شده رکابِ مَرکب
قدم می‌ذاره  چه با اقتدار رو خاکا زینب

دستم تویِ دستِ مؤذّنِ دربار
سایه‌سارِ بالا سرَمِه علمدار

وای از غمِ فراقِ تو 
نگو می‌بینم داغتو‌‌

آه     
سالارِ زینب /۳/


sehreashk110@

نظرات