پَر کشیدم در آسمانِ علی تا رسیدم به آستان علی هرچه دارم گرفتم از یُمن دستبوسیِ خاندان علی من کجا و مدیحه گفتن از او؟ مصطفی شد مدیحهخوانِ علی أفضل مِن عبادت ثقلین ضربهی صفدری، نشانِ علی سالها قبل خلقت آدم بوده آغاز داستانِ علی شب معراج با پیمبر خود حق، سخن گفت با بیان علی حال که آبروی ما از اوست حال که خوردهایم نان علی کاش مثل ابوذر و سلمان چشم ما بود بر دهان علی درب خیبر اگر کَنَد از جا بود یک ذرّه از توان علی چون ابوذر برای حقخواهی تیر بودیم در کمان علی خوش به احوال آن کسانی که زیست کردند در زمان علی یک به یک آیههای قرآن را میشنیدند از زبان علی درب خیبر اگر کند از جا نیست اعجاز بازوان علی درِ خیبر زِ جا درآوردن بوده یک ذرّه از توان علی