پیکرش تا جدا جدا میشد کار زینب خدا خدا میشد پیکرش را که زیر و رو کردند زخمها تازه داشت وا میشد کاش قبل از رسیدن زینب شمر از روی سینه پا میشد مثل دل کندن حرم از او سر مگر از تنش جدا میشد *با آن تیزی چکمه به اطراف تنش زد بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد*