
چرا ز پا فتادهای برادرا کنار من؟ خیز و نگر به خیمهگه بین دل بیقرار من برادرم برادرم برادرم برادرم (2) باغ و بهار عشقُ را هرکه ندیده گو ببین پیکر چاکُ چاک تو دیدة اشکُبار من برادرم برادرم برادرم برادرم (2) ساقی آل مصطفی زدی به شط خون چرا؟ چشمُ به راهت ای اخا حریم داغُدار من برادرم برادرم برادرم برادرم (2) ز بعد تو به سر کند مقنعة اسیریش ز مرگت ار خبر شود زینب غمگسار من برادرم برادرم برادرم برادرم (2) تیر و کمان عشق را هر که ندیده گو ببین قد کشیده تو را پشت خمیده مرا برادرم برادرم برادرم برادرم (2)