همسایه‌ی حق علیه، خورشید شفق علیه

همسایه‌ی حق علیه، خورشید شفق علیه

[ جواد مقدم ]
همسایه‌ی حق علیه، خورشید شفق علیه
قرآن از اون حمدِ اول، بندازی ورق علیه

صَحبای منه، آقای منه
من قنبرشم، مولای منه
بابای منه، بابای منه

هر کی شیر پاک خورده باشه بهش میدن باده
هر کسی محبّتت رو داشت، میشه حلال‌زاده

و در واقع ابوترابِ رزّاقه
پدر کلّ عشّاقه
علیٌ الحق حیدر

کلامش حق
همه‌ی منکراش احمق
خودشه حاکم مطلق
علیٌ الحق حیدر

علی مولا، علی مولا...

ای حضرت آیت‌الله، مخلوقی یا حق تعالی؟
هر جایی قدم گذاشتی، گل کاشتی به والله مولا

ابن عمِّ نبی، سیّد عربی
قندی و رطبی، بَه‌بَه عجب لقبی
حیدر مددی، حیدر مددی

زلف کجِ اَبروی خمت خمارمون کرده
انگور ضریحت بدجوری بی‌چارمون کرده

بِده ساقی از شرابی که به میثمت دادی
که با تو هم‌سفره شدن، دیوونه‌مون کرده

چه جذّابه رخی که مثل مهتابه
پدرِ چندتا اربابه
علیٌ الحق حیدر

ولی‌الله، تیغ تو میشه سیف‌الله 
خودتی عروةُ الوثقی
علیٌ الحق حیدر

علی مولا  علی مولا...
****
بابای قمر علیه، استاد هنر علیه
وقت فرار اون که بسته، شمشیر به کمر علی

از خلقتِ ما حیدر هدفه
الماس زمین دُرّ نجفه
عشقم نجفه، عشقم نجفه

شیعه اونه که تو راه تو نمی‌کِشه پا پس
شیعه اونه که جونم بخوای برا تو آماده‌‌اس

بدون تعارف طبق این معیاری که میگم
هر کسی که دشمنِ علی باشه حرومزاده‌اس

چه جانانه، چقده پهلوانانه
فاتح کلّ میدانه
علیٌ الحق حیدر

تویی محشر، سندشم درِ خیبر
می‌کنی دشمنو پَرپَر
علیٌ الحق حیدر 

علی مولا، علی مولا...

نظرات