نمی‌دونی چندبار

نمی‌دونی چندبار

[ محسن عرب‌ خالقی ]
نمی‌دونی چندبار
مُردم از بُغضی که توی گلوم بوده
نمی‌دونی چندبار
برگشتم از مَردی که رو به روم بوده

نمی‌دونی چندبار
اَشکِ مارو خنده‌ی دشمن‌ها درآورده 
نمی‌دونی چندبار
عمه منو از زیرِ دست و پا درآورده 

(آه بابا، عُمرِ دخترت شده کوتاه بابا
زَدَند منو قُربَةً‌ اِلَی‌الله بابا، آه بابا) ۲

از کجا بگم؟ از وقتی که تو رفتی
از کجا بگم؟ از وقتی که عموم رفت
از کجا بگم؟ از وقتی که بلندیِ موم رفت
آه بابا، آه بابا... 

(نمی‌دونی چندبار
پایِ یه نِیزه چشمِ من به سَرت افتاد) ۲
نمی‌دونی چندبار
با سیلی از رو ناقه دخترت افتاد 

(نمی‌دونی چندبار
عمه به خاطرَم جلو دشمن‌ها وایساده) ۲
نمی‌دونی چندبار
شِمر به جونِ من و اَهلِ حَرَم افتاده

اِی بابا، دیدم افتادی با سنگ از نِی بابا
دیدم تورو زدند تو بَزمِ نِی بابا، اِی بابا

(از کجا بگم؟ از وقتی تورو چوب زد
از کجا بگم؟ از وقتی منو خوب زد؟) ۲
از کجا بگم؟ از وقتی عَمَمونو تا غروب زد

(آه زدند، عَمَمو قُربَةً‌ اِلَی‌الله زدند) ۲

نظرات