نفسی علیهم ریح الصباح زخم تن تو موند و بیابون نفسی علیهم ریح الصباح صحرای کربلا شده گلگون مرکبها میتازن روی پیکرت پاشو ای حسین تنهاست خواهرت توی این ولوله زینب مونده و شمر و حرمله یومٌ علی صدرالمصطفی کی روی سینهی تو نشسته یومٌ علی صدرالمصطفی کی دست خواهر تو رو بسته غیرت الله من، خیمه بی پناه چشم دشمنا سمت خیمهها اینها بچهشن از سر زنان چادر میکشن (وای حسین)