میون محراب کنار منبر پهلو گرفته کشتیِ حیدر چه حالی داره ساقی کوثر عجب موجیه به گرداب دل توی ساحل غم نشسته میاد یادش این که زهرا میگفت بمیرم کی دستاتو بسته چه لرزیده امشب دل عرش اعلا مگه میشه حیدر بیفتی تو از پا علی جان، علی جان، علی جان... صدای بارون میاد دوباره علیِ مظلوم آروم نداره چشای زینب ابر بهاره عجب خونهای! پر از غربته گرفته دل آسمونش توی خونشون اومد فاطمه با اون حالت قد کمونش میگه پاشو حیدر بیا پیش زهرا همینا گرفتن منو از تو آقا میون بستر با چشم پرآب علی نشسته خسته و بیتاب داره میبینه اشکاشو ارباب عجب روزیه روز کربلا داره میبینه قحطیِ آب توی علقمه اباالفضلشه که بیتاب طفل ربابه با فرق شکسته با بیحالی امشب علی هم میسوزه برا حال زینب یا زینب، یا زینب، یا زینب...