می‌نشینم چون کبوتر بر لب بام علی

می‌نشینم چون کبوتر بر لب بام علی

[ حاج محمود کریمی ]
می‌نشینم چون کبوتر بر لب بام علی
خوی هرجایی من، از شوق شد رام علی

جز شبی که دست زهرا را به دست خود گرفت
چرخ بازیگر، نچرخیده است بر کام علی

نامه‌ها و خطبه‌ها و حکمت او را ببین
روح پیدا کرد عدل از لطف احکام علی

جان به جانان می‌دهم یک‌روز اگرکه بشنوم
خطبه‌اش را از دهانش، مثل همّام علی

گرچه خود بر نان گندم لب نمی‌زد هیچ‌وقت
پهن بود امّا همیشه خوان اطعام علی

آن فقیری که فقط تحقیر می‌دید از همه
فیض دائم داشت از اعزاز و اکرام علی

آن‌قدر ایتام را دست نوازش داشت که
می‌شود دارالحکومه، دارالایتام علی

ابتلا و امتحان با هستی‌اش خو می‌کنند
هرکه لب، صبح أزل تر کرده از جام علی

لحظه‌ی مردن به رغم این‌همه ناقابلی
در بغل گیرد مرا هم رحمت عامّ علی

آرزو دارم شبی، جاروکش صحنش شوم
ساکنان عرش رحمانند خدّام علی

نظرات