می‌آید آن‌که عیناً مظهر عینُ الیقین باشد

می‌آید آن‌که عیناً مظهر عینُ الیقین باشد

[ حاج محمدرضا طاهری ]
می‌آید آن‌که عیناً مظهر عینُ الیقین باشد 
به خَلق و خُلق تالی تِلوِ ختمُ المرسلین باشد

می‌آید آن‌که مثل او نمی‌آید در این دنیا 
ولیعهد بلافصلِ امیرالمومنین باشد

تمام عزّت خود را خدا خرج حسن کرده 
ببین العزّة للّه را نقش نگین باشد

اگر که شیعه از هیهات مِن الذلّه می‌گوید
برای این‌که مولایش معزُّ المومنین باشد

دوباره باءِ بسم الله الرّحمن الرّحیم آمد
گدایان را بشارت دِه کریم آمد، کریم آمد
****
خدا با او عیان کرده همه اسرار ذاتش را 
به دستانش سپرده، اختیار کائناتش را

حسن یعنی که بهتر، بهتر از بهتر 
حسن یعنی به او داده خداوند افضلُ الاعلی صفاتش را

کلیم‌الله با إذن حسن با حق سخن گفته
و عیسی هم از او دارد حیاتش را، مماتش را

میان ماه آمد تا که مَه‌، شقّ‌القمر گردد
ببینید از همین اول، شروع معجزاتش را 

همان که حق برایش بهترین‌ها را نوشت آمد 
بزن فریاد آقای جوانان بهشت آمد
****
همه مدیونِ ایمانش، همه ممنونِ احسانش
خدا را شکر من را می‌شمارند از گدایانش

هزاران دل در این عالم، همه مست و گرفتارش 
هزاران جان ناقابل شبیه من، به قربانش
 
گذر خواهند کرد، از جان و مال و زندگی خود 
همین که یک نظر کرده به نوکر‌های ایرانش

به دست مادرش زهرا، اسامی مُحبّان را 
نوشته از همین حالا به پشت خشت ایوانش

تصوّر کن چه ایوانی، شبیه مرقد مولاست 
و صحن جامعش بی‌شک به‌نام حضرت زهراست
****
طلوع نور شهر‌الله از انوار حسن بوده
بزرگی کردنِ حاتم فقط کار حسن بوده

بخوان تاریخ را حتما، که هر کس روز عاشورا 
زِ انصارُ الحسین است، او زِ انصار حسن بوده

حکایت‌ها، روایت‌ها، فراوان مستند دیدم 
که قبل از کربلا عباس علمدارِ حسن بوده

خدا داند قیام کربلا تا هست، همواره
به زیر دِین صلحه، مثل پیکار حسن بوده

حسین ابن علی گفته به فرمان حسن هستم
حسن جانِ حسین است و منم جانِ حسن هستم

جمل، تکرار صفّین و اُحُد، تکرار خیبر شد 
جمل، شرح شکوه رزم فرزندان کوثر شد 

حماسه در حماسه، ضربه در ضربه عجب شوری!
دوباره وقت جولان شگفتی‌های حیدر شد 

زبانم بسته است اما، هوا پس شد، شتر پِی شد
و ناگَه‌ محملی افتاد و شیطان خاک بر سر شد

حسن پیروزمندانه به سمت خیمه برمی‌گشت
ولی‌الله، لب‌هایش پُر از الله‌اکبر شد

ببین میدان رزمش را تن و دست و سر افتاده
کسی که با علی و بچه‌های او در افتاده، ورافتاده
****
همیشه شاهدِ این فتنه‌های پُر زِ تکرارم 
به اَبروی ولی هر کس خمی آورده بیزارم

ستون خیمه این آقاست آگاهم از این موضوع
که عامل بر وصیت‌نامه‌ی پُربار سردارم

بر این امید هستم من که آخر می‌رسد روزی
سرم را روی خاک سبز این کاشانه بگذارم

قسم بر نام ایران عزیز و هر شهید آن 
محال است از دفاع رهبرم من دست بردارم

به قلبم عشق اولاد علی و شور ایرانی‌‌ست 
امید من در این دنیا فقط پیر خراسانی‌‌ست

نظرات