
مگه میشه فاطمیه بشه آسمون نگیره (۲) مگه میشه بگی زهرا دل مرده جون نگیره مگه میشه غربت تو گریهمونو در نیاره تقصیر چشمای ما نیست اسم زهرا گریه داره مرا از لحظهی پیدایش عالم دعا کردی همیشه هر کجا نام تو را بردم دعا کردی هزاران سال طی شد تا خدا بخشید آدم را گمانم لحظهی بخشایش آدم دعا کردی مسیح و حضرت موسی و ابراهیم مدیونت برای هاجر و آسیه و مریم دعا کردی جهان را میتوانستی به نفرینی بسوزانی ولی در پاسخ بیمهریه عالم دعا کردی تو معنا کردهای الجّار ثم الدّار را وقتی که آن همسایه های بی وفا را هم دعا کردی مسلّم شد برای اهل خانه رفتنی هستی ازآنجا که برای رفتنت هر دم دعا کردی هر چند که به قصد شهادت مرا زدند تا گم شود مسیر سعادت مرا زدند از کوچه های کینهی دیرینه آمدند با عقده از مقام سیادت مرا زدند جا ماندگان غافلهی عصر جاهلی دیوانهوار از سر عادت مرا زدند با علم آنکه کعبهی آمال من علیست در طوف کعبه وقت عبادت مرا زدند با اینکه خسته بودمو بیمارو داغدار همسایه ها به جای عیادت مرا زدند بعضی برای دلخوشیه دخترانشان با تازیانه های حسادت مرا زدند من بار شیشه داشتم اما شکسته شد از بس که بی امانو بشدت مرا زدند