مهربون اباالفضل

مهربون اباالفضل

[ حسن عطایی ]
دور از حرم یه مدّته خواب به چشمم نمیاد
دلم بهونه‌گیر شده، دلم فقط تو رو می‌خواد

خوب می‌فهمی حالمو، آخه خودت خوردی زمین
همیشه دردامو می‌گم به جوونِ اُمُّ‌البنین

دیگه کارد رسیده به استخون اباالفضل
خودت از اشکام دردامو بخون اباالفضل
به خدا دیگه من خستم از این و اون اباالفضل
مهربون اباالفضل، مهربون اباالفضل

تو دادی آبرو و آبرودارت نبودم
حلالم کن اگه گرمیِ بازارت نبودم
یه کاری کن برام، خیلی وقته جزو لیست زوّارت نبودم

آه ابوفاضل، آه ابوفاضل ...

همیشه دنیا به دلم یه جایی پشتِ پا زده
از همه بهتر می‌دونی چیا به روزم اومده

ردم نکردی وقتی که همه ازم خسته شدن
به غیر باب تو همه درا به روم بسته شدن

هوامو داشتی بیشتر از کس و کارم اباالفضل
اگه ولم کنی خدایی بی‌چارم اباالفضل
من از حال خودم بهتر خبر دارم اباالفضل
گرفتارم اباالفضل، گرفتارم اباالفضل

قبول دارم یه جاهایی به بی‌راهه کشیدم
بدی کردم ولی از تو به جز خوبی ندیدم
دیگه خسته شدم، غیر از شما جونِ عزیزت من بریدم

آه ابوفاضل، آه ابوفاضل ...

نظرات

یا ابوالفضل العباس یا باب الحوائج تورو بجان بی بی رقیه سلام الله علیها دستمو بگیر