(منو این یک نفس بشتاب مادر) ۲ (مرا این لحظهها دریاب مادر) ۲ شدم مثل رباب این روز آخر (عذابم میکند این آب، مادر) ۲ نه دلگرمی نه تسکین مانده باقی که داغی سخت و سنگین مانده باقی (ببین از پنج فرزندم برایت) ۲ (فقط یک مشک خونین مانده باقی) ۲ (ز تو حیف است بازویت بیافتد) ۲ و زخمی بین ابرویت بیافتد چه میشد وقت جان دادن عزیزم (سرم بر روی زانوی بیافتد) ۲ زمین خوردن تنت را هم بِهَم ریخت حرامی پیکرت را هم بِهَم ریخت حرم با تو زمین افتاد عباس (عمود آمد سرت را هم بِهَم ریخت) ۲ (تو را بست از سرگیسو به نیزه) ۲ مگر تابت دهد هر سو به نیزه (الهی بشکنه دستان خولی سرت محکم زد از پهلو به نیزه) ۲ (سرت بر خاک بود و دردسر شد) ۲ که سرگرمیِ چندین رهگذر شد سرت برگشت بر نیزه ولیکن (شکاف ابروی تو بازتر شد) ۲ هزاران تیر بر تن تا پرآمد هزاران تیر بود و مادر آمد مگر کم بود حجم تیر این سو (که غلطیدی و از آن سو در آمد) ۲ پُر است اینجا پری آتش گرفته لباس و مَعجری آتش گرفته شنیدم روضهات را بار اول خودم از دختری آتش گرفته (چقدر آن قافله شرمندهام کرد نشان سلسله شرمندهام کرد) ۲ (تو را نه، کاش مَشکَت را نمیزد) ۲ (بمیرد حرمله شرمندهام کرد) ۲ (ببین این روزهای آخری را شنیدم روضۀ انگشتری را) ۲ (خداوندا سنان از من گرفته تمام لذت نامادری را) ۲